آبی که فرو میریزد
ابشار
اثر ابوتراب خسروی
اواز پر جبرییل
اثر جرج اورول
هوای تازه
از بیماری های پوستی
گر
از جنس پشم
پشمین
از زیورآلات
انگشتر
اسب خالدار
ابرش
استفاده دوباره
بازیافت
امر از خائیدن
خا
انتقال جسد
لشکشی
باختر
غرب
باقی جان
نا
بخش خارجی
بیرونی
بددل
غر
به جا آوردن نماز
نماز گزاردن
بوی پشم سوخته
کز
پارچه پنبهای سفید
کرباس
پاروی قایقرانان
فه
پاکسازی کف رودخانه
لایروبی
پاکیزه
زکی
پدراندر
راب
پدربزرگ
نیا
پردهداری
سدانت
پرنده کلنگ
درنا
پشت سر هم
یک ریز ذر
پوست ضخیم شده دست
پینه
تپانچه
تس
تمام و همگی
یکسر
تومور
غده
تکیه کلام چوپان
هیفه
جاذبه شخصیتی
کاریزما
جراحت
زخم
جنس قوی
نر
چوب برای سوختن
هیزم
حرف صلیب
تی
حرف فاصله
تا
حشره معرکه
خرمگس
خواهر
باجی
خود بار آمده
دیمی
داهی
زرنگ
در نهان
غیابا
دروازبان فوتبال
گلر
ذخیره
رزرو
راه تغذیه جنین
ناف
رود اروپایی
رن
زنده به آب
ابزی
زهر هلاهل
رز
ستیزه کردن
عناد
سمت و سو ها
جهات
سنگ عصاری
غن
شامل شدن
عم
ظرف غذای سربازان
یغلاوی
عضو پر زور
بازو
علامت جمع
ان
علف بیابان خوراندن حیوان
چراندن
عهدهدار شدن کاری
التزام
غواص
ابورز
فریاد افسوس
وای
فصیح
غرا
قاتل
جانی
گروه مردم
ملا
مالک و صاحب
ذا
محل دور هم جمع شدن
پاتوق
محل عبور
مجری
مربوط به محل اقامت
مسکونی
مورچه ریز
ذر
نوعی زیرپوش
رکابی
نوکر
خدمتگزار
همپاره
ایزومر
همکاری
مشارکت
هواخواه ملت
ناسیونالیست
کثیر و فراوان
جم
کرانه، ناحیه
شق
کشنده بیصدا
زهر
کنسول بازی قدیمی
سگا
کیفیت
چگونگی