ا
اثری از جان گالزورثی
مردم
ا
از پرندگان پادراز
غمخورک
آ
آزادی
حر
آ
آشکار کردن
افشا
آ
آفریدن
ایجاد
ب
بخشش
سخاوت
ب
برکه
تالاب
ب
بزرگی و سرپرستی
سروری
ب
بولتن
خبرنامه
ب
به جوش آمدن
جوشیدن
پ
پادزهر کانی
فادج
پ
پوست کنده
رک
ت
تصدیق ژرمنها
یا
چ
چاهکن
مقنی
چ
چندین کتاب
کتب
چ
چنگ زدن
تمسک
خ
خوراکی از گوشت فیله
استیک
د
دیده شدن
رویت
ر
رئیس تشریفاتدربار
امیرحاجب
ش
شرق اقصی
خاوردور
ص
صلیب
خاج
ق
قبیله وحشی
یاجوج
ک
کرایه دهنده
موجر
ک
کلاه جواهرنشان
تاج
گ
گرامی
جانی
م
مجبور کردن
واداشتن
م
مجلس شادی
جشن
م
مویز
سکج
ن
نام
اسم
ن
نوعی پارچه
ساتن
و
وسیلهای در نجاری
اسکنه
ه
همگی
بالاتفاق